تاریخچه رفتارشناسی | بررسی تاریخچه این حوزه و پژوهشگران تاثیرگذار
![](https://tenotass.ir/wp-content/uploads/2024/02/3-4.jpg)
تاریخچه رفتارشناسی و نحوه شکلگیری این دانش
رفتارشناسی به عنوان یک شاخه خاص از علوم انسانی، به بررسی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان میپردازد. این علم به بررسی اعمال، تفکرات، احساسات و تعاملات انسانی پرداخته و سعی میکند عوامل مختلفی را که بر رفتار انسان تاثیر میگذارند، تحلیل کند. رفتارشناسی همواره به دنبال درک عمیقتری از رفتار انسانی و عوامل موثر بر آن بوده است. این مسیر تحقیقاتی، تا به امروز، تغییرات و پیشرفتهای چشمگیری داشته است. در این مطلب، به بررسی تاریخچه رفتارشناسی و نقش برجسته پژوهشگران در این حوزه میپردازیم.
![](https://tenotass.ir/wp-content/uploads/2024/02/1-6.jpg)
رفتارشناسی چگونه ایجاد شد؟
رفتارشناسی به عنوان یک حوزه علمی و تحقیقاتی که به مطالعه رفتار انسانها میپردازد، ابتدا در قرن 19 میلادی به وجود آمد. این حوزه از ترکیب علوم زیستشناسی و فلسفه نشات گرفته است و تدریس آن به تدریج در دانشگاهها آغاز شد. مهمترین مرحله در پیشروی این حوزه، ایجاد آزمایشگاههای رفتاری در دانشگاهها بود که این امکان را فراهم کرد که رفتارها به شکل سیستماتیک و علمی مورد مطالعه قرار گیرند. در دهههای اخیر، با پیشرفتهای فناوری و علوم مغز و اعصاب، رویکردهای نوین به نام رفتارشناسی مغز و رفتار نیز به وجود آمده است. این رویکرد با استفاده از تصاویر مغزی و تکنیکهای علوم اعصاب (Neuroscience) سعی در درک ارتباط میان فعالیتهای مغز و رفتار انسان دارد.
دو جریان اصلی در تاریخچه رفتارشناسی
در تاریخچه رفتارشناسی، دو جریان اصلی معروف به Behaviorism و Postmodern Behaviorism (رفتارشناسی پسامدرن) به وجود آمد. در ادامه، به معرفی کلی هر یک از این جریانها میپردازیم و رویکرد آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
جریان Behaviorism
رفتارشناسی Behaviorism یکی از دو جریان اصلی در حوزه رفتارشناسی است که در دهههای اولیه قرن بیستم شکل گرفت. این جریان تاکید دارد که رفتارهای انسانی میتواند با محیط و شرایط خارجی تغییر کند و بر پایه تقویت و مجازات قابل تحلیل باشد. رفتارشناسی Behaviorism از روشهای علمی و مشاهده برای بررسی و تحلیل رفتارهای قابل اندازهگیری استفاده میکند. این جریان که در تاریخچه رفتارشناسی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، به ارتباط تنگاتنگ بین محیط و رفتار توجه دارد و تغییرات در رفتار را به تاثیرات تقویت و مجازات مرتبط میکند.
![](https://tenotass.ir/wp-content/uploads/2024/02/2-6.jpg)
جریان Postmodern Behaviorism
رفتارشناسی Postmodern Behaviorism (پسامدرن) یک جریان نسبتا جدید در رفتارشناسی است که به دنبال چالش و تجدید نظر در مدلهای سنتی رفتارشناسی میباشد. این جریان معتقد به پیچیدگی و چندرویگرایی رفتار انسانی است و به تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و زبانی در تفسیر رفتارها توجه دارد. رفتارشناسی پسامدرن به تنوع و تفاوت در تجربهها و دیدگاهها تاکید دارد و در برابر ساختارهای سنتی رفتارشناسی میایستد. این جریان تاکید میکند که رفتار انسان در سیاق محیط اجتماعی و فرهنگی خود باید درک شود و نه تنها به عنوان نتیجه تاثیرات تقویت و مجازات. در تاریخچه رفتارشناسی، جریان Postmodern Behaviorism یک جریان انقلابی و خارج از چارچوب به شمار میرود.
اولین پژوهشگران در تاریخچه رفتارشناسی
اولین پژوهشگران در تاریخچه رفتارشناسی به طور گسترده در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم فعالیت میکردند. این پژوهشگران به تاثیر گرایشهای فلسفی و علمی آن دوره متکی بودند. چند نمونه از این پژوهشگران به شرح زیر هستند:
- جان برودوس و ویلیام جیمز: جان برودوس (John B. Watson) و ویلیام جیمز (William James) به عنوان دو تن از بنیانگذاران رفتارشناسی شناخته میشوند. برودوس با مقاله رفتار یا اقدام به عنوان یک علم به ارائه اصول اولیه رفتارشناسی پرداخت. ویلیام جیمز نیز با آثار خود در زمینه روانشناسی و فلسفه، تاثیر زیادی بر پیشرفت رفتارشناسی گذاشت
- ایوان پاولف و آلبرت باندورا: ایوان پاولف (Ivan Pavlov) فیزیولوژیست روسی، با انجام آزمایشهای مشهور شرطیسازی با سگها، اصول رفتارشناسی را تایید کرد. آلبرت باندورا (Albert Bandura) نیز در دهههای بعد با مطالعات در حوزه یادگیری از تقلید و تاثیرگذاری، نقش بزرگی در توسعه رفتارشناسی ایفا کرد
- کلارک ال. هال: کلارک ال. هال (Clark L. Hull) با توسعه تئوری تقویت (تئوری هال) تلاش کرد تا اصول ریاضی و مدلهای محاسباتی در توصیف رفتارهای یادگیری مطرح کند. در تاریخچه رفتارشناسی، کلارک ال. هال به عنوان فردی مهم و تاثیرگذار شناخته میشود
![](https://tenotass.ir/wp-content/uploads/2024/02/3-4.jpg)
پدیدارشناسان و تاثیرات آنها بر شکلگیری رفتارشناسی
پدیدارشناسان (Phenomenologists) از گروههای فکری بودهاند که تاثیرات قابل توجهی بر توسعه تاریخچه رفتارشناسی داشتهاند. این جریان فلسفی و علمی به بررسی تجربیات و نحوه درک افراد از جهان میپردازد. تاثیرات پدیدارشناسان بر شکلگیری رفتارشناسی عبارتاند از:
- آلفرد شاتز: آلفرد شاتز (Alfred Schutz) به عنوان یکی از نخستین پدیدارشناسان شناخته میشود. تاثیرات شاتز در زمینه تئوریهای تعاملی در رفتارشناسی قابل رویت است. او به بررسی نحوه درک دیگران و تفاعلات اجتماعی میپرداخت
- مارلو پونتی: مارلو پونتی (Maurice Merleau-Ponty) نیز از پدیدارشناسان معروف است که به بررسی نقش حسها و تجربیات بدنی در درک دنیا میپرداخت. تاثیرات او در زمینه رفتارشناسی به بررسی نقش تجربیات حسی در تعاملات اجتماعی و رفتار انسانی میپردازد
- آلفرد شیوئتسر: آلفرد شیوئتسر (Alfred Schütz) نیز از پدیدارشناسان برجسته بوده است. تاثیرات او بر روی توسعه نظریهها و تاریخچه رفتارشناسی، به خصوص در زمینه تعاملات اجتماعی و درک دیگران، قابل مشاهده است
این پدیدارشناسان با تاکید بر اهمیت تجربیات شخصی، درک درست از جهان و تعاملات اجتماعی، به شکلگیری نظریهها و مدلهای مختلف در رفتارشناسی کمک کردند. نظریهها و مدلهایی که از این دیدگاهها نشات گرفتهاند، به درک عمیقتری از رفتارهای انسانی و تاثیرات زیادی در حوزههای مختلف رفتارشناسی اشاره داشتهاند.
تاثیرات رفتارشناسی در حوزههای مختلف
در تاریخچه رفتارشناسی، این بخشهای مختلف این رشته به عنوان یک حوزه علمی و تحقیقاتی، تاثیرات بسیار گستردهای در حوزههای مختلف زندگی انسان و رشتههای دیگر داشتهاند. تاثیرات این حوزه در زمینههای مختلف عبارتاند از:
- پزشکی و سلامت: رفتارشناسی به عنوان یک ابزار موثر در مدیریت و درمان اختلالات روانی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین در زمینه سلامت رفتارهای پیشگیری، ارتقا فعالیتهای ورزشی، مدیریت استرس و بهبود سبک زندگی نیز رفتارشناسی تاثیرگذار است
- آموزش و تربیت: در حوزه آموزش و تربیت، رفتارشناسی نقش مهمی در طراحی برنامههای آموزشی، مدیریت کلاسها و بهبود فرآیند یادگیری دانشآموزان ایفا میکند. اصول رفتارشناسی در مدیریت کلاسها و ارتباط با دانشآموزان مورد استفاده قرار میگیرند
- سازمانها و مدیریت: در محیطهای سازمانی، رفتارشناسی به عنوان یک ابزار موثر در مدیریت افراد، ارتقا رهبری، بهبود روابط کاری و مدیریت تغییرات مورد استفاده قرار میگیرد
- روانپزشکی و افسردگی: درمانهای رفتاری مبتنی بر شواهد (CBT) که یک رویکرد محبوب در رفتارشناسی است، در درمان افسردگی و اختلالات روانی دیگر به کار میروند. این رویکرد به اصلاح الگوهای فکری و رفتاری مثبت میپردازد
- اقتصاد و بازاریابی: رفتارشناسی در تحلیل رفتارهای مصرفکنندگان و تاثیرات روانی در فرآیند تصمیمگیری در بازار و تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد
![](https://tenotass.ir/wp-content/uploads/2024/02/4-4.jpg)
رفتارشناسی همچنان در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دارد
تاریخچه رفتارشناسی نشانگر یک سفر هیجانانگیز از ایدهها، تحولات و پیشرفتهای علم روانشناسی است. از نخستین پژوهشها در قرن نوزدهم تا ابتکارات و نظریههای نخستین پژوهشگران، رفتارشناسی به عنوان یک حوزه علمی گسترده و موثر شکل گرفته است. با توجه به این تاریخچه غنی، مشخص است که رفتارشناسی به عنوان یک حوزه علمی، همچنان در مسیر توسعه و پیشرفت خود قرار دارد.